۰۵ دی ۱۳۹۰

خداوند را دیدن-قسمت اول

  خداوند را دیدن رساله ای است از فریتهوف شوان فیلسوف و اسلام شناس  معاصر. ایشان از  سرشناس  ترین فلاسفه حکمت خالده هستند. عصاره فلسفه ایشان نیایش  و ارتباط مداوم   انسان با خدا بر روی زمین است ترجمه .قسمت اول  این رساله را با هم می  خوانیم

خداوند را دیدن

اغلب  می  شنویم که می  گویند که خداوند را می توان در هرجا یا در  هرچیز مشاهده نمود.برای افرادی که به خداوند ایمان دارند درک  مشاهده خداوند دشوارنیست  اما این درک را مراتب  و درجاتی است که از یک برداشت سطحی  تا یک فهم عمیق  و شهودی را فرا می  گیرد . مسئله اینجاست چگونه  می  توان خداوند  را دید ؛  او که بی نهایت و نادیدنی است ؟ و  بدون اینکه در فریب و اشتباهی  فرو غلتیم و یا معانی مبهم و کلماتی فاقد اهمیت ئر این اثنا  ادا شود  چه چیزی قابل  رویت و محدود به نگاه می  شود ؟ این سئوالی است که بدنبال روشن ساختن آن در اینجا هستیم به هرحال  این موضوع در نکته دیگری  که پیش از  این در  جایی دیگر بدان اشاره داشتیم نیز  بر  می  گردد.
 در  وهله اول ما باید  به پیرامون خود و  به  ذات و روح خود که   هوش  جنبه ای  از  آن است , نظری  بیفکنیم.این ذات  همان  است که معجزه" وجود  ممکنه "نامیده شود .. وجود  ، معجزه  ای  است هستی داشتن چیزها خود یک معجزه است .سخنورند  و منفک از هیچ ها ؛ فاصله بین  هستهاو هیچ ها  بی نهایت است . در  مقایسه بایک ذره ناچیزه غبار ، وجود و هستی  یک حضور مقدس است.  سخن گفتن  از اینکه هر کسی باید خداوند را در هر مکانی ببیند  بر مبنای آنچه در بالا گفته شد این معنا مستفاد است  که آنچه که باید دیده شود  بعد هستی و وجود  ، در  موجودات و چیزها ست  که شامل  ما هم می  شود
اما پدیده ها و نمودها   صرفا  واجد وجود  و هستی   نیستند  وگرنه قابل  تمییز و آشکاری  نبودند .آنها همچنین واجد کیفیاتی هستند همچون معنویات که برآن افزون   و در آن مستقر شده است. کیفیات چیز  خوب را از بد تمیز  می دهد ،  این هستی است که تمییز  داده می  شود  هرچند در اندازه ای کهتز باشد  .در  نتیجه،   کیفیت مثبت بیانگر  خداوند است  که وجودی  خالص و بی  پیرایه است . وجود ها  مجذوب  کیفیات می  شوند   زیرا که آنها مجذوب خداوند می  شوند . هر  کیفیتی یا حسنی و اثری خوب  حال  یک ذره ناچیز باشد تا عمیق ترین محاسن بشری به ما  حضور کمال مقدس دگرگون ناپذیری را انعکاس   می دهد  چنانکه در  عرفان ازآن چنین یاد می شود که  فقط  عشق  به این  وجود دگرگون ناپذیر مفهوم دارد
اما   هنوز بعد دیگری  است که باید توسط  فردی که می خواهد خداوند را در چیزها تجربه کند باید مورد توجه قرار بگیرد...

ادامه دارد ... 

ترجمه ای   ازآرین پناه پور
از سایت رسمی ایشانhttp://www.frithjof-schuon.com




۲۶ شهریور ۱۳۹۰

مفهوم محور جهان از دیدگاه مارتین لینگز

"البته همه چیز رمز است ، اگر رمزی در کار نبود هیچ چیز نمی توانست به وجود بیاید ، اما رمزهای بنیادین آنهایی هستند که به وضوح ، وجوه حقیقت برین و طریقت برین را بیان می کنند .مثلا یکی از این وجوه طریقت و حقیقت ، چیزی است که " محور جهان " نامیده می شود ؛ محوری که از مرکز این نشئه تا همه نشئه های والاتر ادامه دارد .این همان چیزی است که شجره حیات نامیده می شود . درختان خاص بسیاری مانند بلوط، زبان گنجشک ، انجیر و مانند آن ، در سرتاسر جهان رمز شجره حیاتند .این محور ، خود طریقت است ؛ راه بازگشت به ذات مطلق .مصنوعات بشر هم رمز آنند ، مانند نردبان ، اسلحه هایی مثل نیزه ، و ستون اصلی ساختمانها .همان گونه که معماران می داندد بسیاری از بناها بر گرد محوری مرکزی ساخته می شوند که در واقع وجود ندارد و صورت خارجی به خود نمی گیرد. اغلب در خانه های سنتی تنور در مرکز خانه است و دود کش که از طریق آن دود بلند می شود شکل دیگری از محور است و چیز هایی که معمولا افقی اند رمز محورند: پل هم رمز محور عالم است .شاهد این مطلب عنوان pontifex ،به معنای سازنده پل است ، که به بالا ترین مرجع معنوی کلیسا داده می شود و منظور از پل ، پل ِ میان آسمان و زمین است"

بخشی از سخنرانی مارتین لینگز در پائیز 1994 در انستیتوی پرنس ولز در لندن

۱۲ شهریور ۱۳۹۰

اسلام جباری

اسلام جباری در واقع اسلامی است که توسط جباران ساخته و پرداخته شده است .جبار شخص بزدل و زبونی است که اراده اش معطوف به قدرت است و از اسلام جهت تامین قدرتش استفاده می کند. در واقع باید گفت خدا در اسلام جباری مرده است و این افراد با زبان بی زبانی می گویند خدا الان نیست و ما در مسند خدا هستیم و از جایگاه او سخن می گوئیم و سخن ما سخن خداست و خدای آنها هم قدرت است . قدرت است که تعیین می کند چه بگویند و چگونه تصمیم بگیرند

در واقع جبار به اسلام خدمتی نمی کند و تمام فرمایشاتش دروغی بیش نیست .او در واقع به خودش خدمت می کند و اسلام را تغییر ماهیت می دهد تا بتواند افکار عمومی را در جهت تامین قدرتش راهبرد و مدیریت کند.

او حتی به اسلام هم برای تامین قدرتش تجاوز می کند احکام و آیات را به نفع خودش تفسیر می کند و آنها را کلام خدا و معصومین جا می زند . او در باب معارف اسلامی آنچنان مطالب را می پیچاند که در نظر مردم مشکل جلوه کند تا مردم نتوانند آن را مورد بررسی قرار دهند و مردم بگویند جبار تنها کسی است که روی این موضوعات مسلط است .او نیز از این قضیه نهایت سوء استفاده را می کند

اسلامی که جبار به مردم معرفی می کند در واقع اسلام نیست که یک اسلام تحریف شده است یک اسلام دروغین که تامین کننده حس قدرت طلبی وی باشد

جبار فرد زبونی است و دور او افرادی جمع می شوند که آنها نیز خوار و زبون هستند و می خواهند از کنار او حس ترس خودر را سرکوب کنند . جبار ، اسلامی را معرفی می کند که در سایه آن اراده مردم را تحت سیطره خود بیاورد

اسلام جباران اسلامی خشن است چون جبار در سایه خشونت حکومت می کند و با تئوریزه کردن خشونت کسانی که مدح او را نمی گویند را از دم تیغ بدین واسطه بگذراند . افکار عمومی برای جبار بسیار مهم است از اینرو او اسلام را به شکلی در می آورد و خود را خادم این اسلام ساخته و پرداخته خودش به مردم نشان می دهد تا بتواند افکار عمومی را در برابر اعمال خلافش منفعل کند

جبار همیشه از این هراس دارد که اسلام دروغینی که به مردم تزریق می کند اثرش را از دست بدهد .او همیشه در این هراس بسر می برد از اینرو هر جریان و اندیشه ای که ماهیت این اسلام دروغین را بر ملا کند را سرکوب می کند

اسلام جباری در واقع اسلامی برای تامین قدرت جبار است .اسلامی است که ترس او را تسکین می دهد . در جبار رنج ترس به خشم انتقام از کسانی تبدیل شده که بر ترسشان غلبه کرده اند جبار خشن است چون زبون است و ترسو پس اسلام را هم خشن جا می زند و خشن جار می زند

اسلام جباری اسلام ایجاد رعب و وحشت است. در اسلام جباری ، جبار جای خدا را در تعیین سرنوشت مردم می گیرد و سخن او می شود سخن خدا ، او می کَشد برای خودش ، اما می گوید برای خدا کشته است .او ذکاوت شخصی خودش را جای فضیلت دینی جا می زند و در واقع در اسلام جباری آنچه تبلیغ می شود ذکاوت شخصی شخص جبار است نه فضیلت دین.

در اسلام جباری ، انتقاد به جبار اصلا معنا ندارد و اصلا جبار چون جای خداست نباید به او انتقاد شود . در اسلام جباری ، جبار خودش را از هر نوع خطایی مصون می داند .

در اسلام جباری قلع و قمع آزادی به نام اسلام صورت می گیرد.

اسلام جباری ، اسلامی است گروگان گرفته شده توسط شخص جبار

در اسلام جباری جبار خودش را تافته جدا بافته از جماعت می کند ، جماعت رده بندی می شوند و کسانی که هورای اورا می کشند شهروند درجه یک محسوب می شوند و باقی خس و خاشاک و بزغاله !

اسلام جباری ، جبار را انسان معینی مافوق همه انسانها می کند و همین یعنی با باقی ابنای بشریت سر به عناد گذاشتن چون جبار اینطور می خواهد

واسلام جباری اسلامی است با پوستین وارونه

۱۸ مرداد ۱۳۹۰

o استاد ایلیا ؛ نظریه پرداز 360 دکترین بنیادی و تئوری فراگیر آموزگار بزرگ تفکر

علم تفكر زيرساخت اصلي دانايي و هوشمندي انسان است. از اين رهگذر، مي‏توان آنرا به فرمول ژنتيكي دانايي تعبير كرد. بعبارتي اندازه و ويژگي‏هاي دانايي افراد ارتباط مستقيمي با ويژگي‏ها و روش‏هاي تفكر آنها دارد. به همان اندازه كه تكنولژي، در تأمين خواسته‏هاي انسان و تغيير كيفيت آنها نقش داشته است علم تفكر (جدا از اندازه اطلاعات) مي‏تواند در تحقق هوشمندي و آگاهي انسان مؤثر باشد. درواقع مي‏توان گفت كه علم تفكر تكنولژي هوشمندي و روش‏هاي دانايي است و اين موضوع تأثيرات بسيار تعيين‏كننده و اساسي خود را در حل مسائل (جداي از مقوله اطلاعات) بجا مي‏گذارد...

از اين ديدگاه، با تحليل شخصيت معلم بزرگ، ايليا «ميم» به نتايج جالبي برمي‏خوريم كه به نوعي مي‏تواند نمايانگر ابعادي از اين تكنولژي هوشمند باشد.

روش‏هاي سي و شش گانه تفكر يكي از شاخص‏ترين وجوه تعليمات ذهني اوست. آموزش‏هايي كه ذهن انسان را مخاطب قرار مي‏دهد و در جهت تعالي ذهني و فكري افراد عمل مي‏كند. توانايي استثنايي و حيرت‏انگيز تفكري او خود بيانگر قابليت فوق العاده‏اي است كه در روش‏هاي سي و شش گانه تفكري وجود دارد.

روش‏هاي تفكر خلاق، نشانه‏شناسي، تفكر قرينه‏اي، موازي، معكوس، مفهوم‏ياب، فرمول‏ساز و ضدفرمول، تفكر همذات‏پندار، الگويي و طبيعت‏انديشي از جمله اين روش‏ها مي‏باشد. اكثر روش‏هاي سي و شش گانه، براي اولين بار توسط خود او بيان گرديده است.

او بيشترين الگوهاي حل مسئله را از سيستم‏ها و ساختارهاي طبيعت و كيهان (از اتم، مولكول و سلول گرفته تا ساختار كهكشان­ها و سياهچاله‏ها) مي‏گيرد و هر يك از موجودات طبيعت را حاوي الگويي براي حل گروهي از مسائل انساني مي‏داند. روش‏هاي الگوسازي توصيه شده او عمدتاً مبتني بر ساختار و عملكرد موجودات طبيعي و روابط ميان آنهاست.

مفهوم‏يابي تغييرات و استخراج معاني نشانه­ها و وقايع يكي از كاربردي‏ترين روش‏هاي ايليا در حل مسائلي است كه ظاهراً براي آنها راه حل مجربي وجود ندارد.

او معتقد است كه مسائل گوناگون با روش‏هاي گوناگون قابل حل‏اند و نمي‏توان همه مسائل ذهني را به صرف آنكه ذهني‏اند با يك روش حل كرد. مثلاً در حوزه‏اي مانند تصميم‏گيري او از روش‏هاي تصميم‏بيني، تصميم‏سازي، تصميم‏داري، تصميم‏يابي، تصميم‏شكني و تصميم‏زايي سخن مي‏گويد و روش تصميم«گيري» را براي همه انواع تصميم و انتخاب كاملاً نارسا و ناكافي مي‏داند.

او با دورانديشي خود به زمان­ها و فواصل بسيار دور از مسئله مي‏رود و احتمالات و امكاناتي را مورد­نظر و تدبير قرار مي‏دهد كه در حالت معمولي غالباً انسان تنها به قسمتي از آن امكانات ممكن است توجه داشته باشد. نگاه او به گذشته و استخراج درس‏هايي متناسب با مسائل موجود، چنان است كه انگار گذشته حجم متراكم و در دسترسي از فرمولها و روش‏هاي حل مسئله است.

هوشياري او نسبت به وضعيت موجود و زمان حال به قدري زياد است كه به نظر مي‏رسد او به وضع موجود از نظر آگاهي كاملاً محيط بوده و كاملاً از بالا به مسائل نگاه مي‏كند. كامل‏انديشي و درون‏بيني وقايع از نكات شاخص شيوه تفكري ايلياست.

خلاقيت و آفرينندگي در ارائه روش‏ها و راه‏ها و پاسخ‏هاي بديع و استثنايي، ايليا را به متفكري خلاق و تمام عيّار بدل ساخته است...

از ديدگاه يارانش، جواب او به مسائل گوناگون زندگي بشر كامل و همه جانبه است. آموزش‏هاي او ابعاد متعددي دارد بطوري كه در زمينه‏هاي مختلف زندگي قابل تعميم است و مي‏توان از تفسير آنها در شرايط مختلف به راه‏حل‏ها رسيد. او از همه زاويه‏ها به مسائل نگاه مي‏كند و نگاهش به گونه‏اي است كه انگار از بالا همه چيز را مي‏بيند. ممكن است بيشتر انسان­ها حتي در يك روش درست تفكر دچار مشكل شوند اما او بر روش‏هاي گوناگون و مختلف تفكر احاطه دارد و حتي با مشهورترين متفكران به هيچ وجه قابل مقايسه نيست. او به يك موضوع از همه زواياي ممكن نگاه مي‏كند. تغييرات و نشانه‏ها را به شكلي تفسير مي‏كند كه انگار در حال خواندن متن يك كتاب است و به صداها طوري گوش مي‏دهد كه انگار معني پنهان در آن­ها را مي‏شنود. نگاهش به چيزها طوري است كه به نظر مي‏رسد متوجه درون چيزها است. او به نشانه‏ها توجه خاصي دارد و تغييرات (تغييرات اوضاع) را به دقت معني مي‏كند، طوري كه بين اين نشانه‏ها و اتفاقاتي كه بعداً مي‏افتد يا در زمان فعلي وجود دارد ولي پوشيده است، رابطه عميقي برقرار مي‏كند. همچنين براي قبول كردن بيشتر چيزها به نشانه‏ها توجه مي‏كند و بدون وجود نشانه‏ها چيزي را قبول نمي‏كند.

يكي از مهمترين تئوري‏هايي كه ايليا مطرح كرده است دكترين هماهنگي است. موضوع بسيار پيچيده و پردامنه‏اي كه به سادگي بيان شده است. از نظر او هماهنگي، كليد توفيق است و اين توفيق، در همه امور تعميم‏پذير است. به عبارتي توفيق يك نظام سياسي، ديني، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، بيش از هر چيز، به اندازه هماهنگي آن با شرايط و مخاطبان وابسته است. از اين نظر روش‏هاي پيشنهادي او، اساساً روش‏هايي غير مطلق‏گرا و ديناميك مي‏باشد. در بعضي از جلسات پرسش و پاسخ و جلسات تفكر گروهي او بطرز غير قابل رقابت و غير قابل مقايسه‏اي با ديگران، به سؤالات پاسخ داده است و توانايي او در پاسخگويي به سؤالات به هيچ وجه شباهتي با افراد حاضر نداشته است...

به نظر مي‏رسد كه او يكي از بزرگترين پديده‏هاي شعوري قرن حاضر باشد. اين موضوع كاملاً قابل اثبات و امتحان است.

۱۱ مرداد ۱۳۹۰

اطلاعیه دفتر روابط عمومی انجمن متفکران و محققان

با سلام

در پی انتشار خبر دستگیری استاد ایلیا (رهبر جمعیت اِل یاسین و مسوول انجمن متفکران و محققان ایران ) خانم دکتر کی نژاد، سخنگوی جمعیت در انگلستان درباره ی صحَت این خبراعلام کرد که خبر درست است و استاد ایلیا به همراه تعدادی از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران دستگیر شده اند اما ساعاتی بعد از بازداشت کلیه ی دستگیرشدگان آزاد شده اند.

همچنین بعضی از شاگردان استاد هم که پنج شنبه 30/4/90 در تهران دستگیر شده بودند در روز شنبه 1/5/90 از بازداشتگاه آزاد شده اند بنابراین درحال حاضر هیچ یک از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران در زندان یا بازداشت به سر نمی برند.

لازم به ذکر است که خبرفوق توسط افراد زیرنیز تایید شد. خانم میترا صالح زاده (سردبیر نشریه علوم باطنی وازاعضای انجمن)- خانم سارا یوسف پور(سردبیر نشریه ی اخبار و افکار و از اعضای انجمن) – خانم مهندس شیرین زندی (سردبیر نشریه ی هنرهای زیستن واز اعضای انجمن)- آقای مهندس محمد اصغری نیا (مدیر مسوول نشریه حرکت دهندگان و از اعضای انجمن)- همچنین آقای مهندس حمید همتی، مهندس حسن سلطانعلی، مهندس آرین پناه پور ومهندس شهروز جمیلی (از مدرسان انجمن)

قابل توضیح است که دستگیری استاد ایلیا به همراه تعدادی از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران (در جنگل نور) همزمان با دستگیری روز پنج شنبه نبوده و قبل از آن رخ داده است.

2/5/1390 روابط عمومی انجمن متفکران ومحققان