۰۵ دی ۱۳۹۰
خداوند را دیدن-قسمت اول
۲۶ شهریور ۱۳۹۰
مفهوم محور جهان از دیدگاه مارتین لینگز
"البته همه چیز رمز است ، اگر رمزی در کار نبود هیچ چیز نمی توانست به وجود بیاید ، اما رمزهای بنیادین آنهایی هستند که به وضوح ، وجوه حقیقت برین و طریقت برین را بیان می کنند .مثلا یکی از این وجوه طریقت و حقیقت ، چیزی است که " محور جهان " نامیده می شود ؛ محوری که از مرکز این نشئه تا همه نشئه های والاتر ادامه دارد .این همان چیزی است که شجره حیات نامیده می شود . درختان خاص بسیاری مانند بلوط، زبان گنجشک ، انجیر و مانند آن ، در سرتاسر جهان رمز شجره حیاتند .این محور ، خود طریقت است ؛ راه بازگشت به ذات مطلق .مصنوعات بشر هم رمز آنند ، مانند نردبان ، اسلحه هایی مثل نیزه ، و ستون اصلی ساختمانها .همان گونه که معماران می داندد بسیاری از بناها بر گرد محوری مرکزی ساخته می شوند که در واقع وجود ندارد و صورت خارجی به خود نمی گیرد. اغلب در خانه های سنتی تنور در مرکز خانه است و دود کش که از طریق آن دود بلند می شود شکل دیگری از محور است و چیز هایی که معمولا افقی اند رمز محورند: پل هم رمز محور عالم است .شاهد این مطلب عنوان pontifex ،به معنای سازنده پل است ، که به بالا ترین مرجع معنوی کلیسا داده می شود و منظور از پل ، پل ِ میان آسمان و زمین است"
بخشی از سخنرانی مارتین لینگز در پائیز 1994 در انستیتوی پرنس ولز در لندن
۱۲ شهریور ۱۳۹۰
اسلام جباری
اسلام جباری در واقع اسلامی است که توسط جباران ساخته و پرداخته شده است .جبار شخص بزدل و زبونی است که اراده اش معطوف به قدرت است و از اسلام جهت تامین قدرتش استفاده می کند. در واقع باید گفت خدا در اسلام جباری مرده است و این افراد با زبان بی زبانی می گویند خدا الان نیست و ما در مسند خدا هستیم و از جایگاه او سخن می گوئیم و سخن ما سخن خداست و خدای آنها هم قدرت است . قدرت است که تعیین می کند چه بگویند و چگونه تصمیم بگیرند
در واقع جبار به اسلام خدمتی نمی کند و تمام فرمایشاتش دروغی بیش نیست .او در واقع به خودش خدمت می کند و اسلام را تغییر ماهیت می دهد تا بتواند افکار عمومی را در جهت تامین قدرتش راهبرد و مدیریت کند.
او حتی به اسلام هم برای تامین قدرتش تجاوز می کند احکام و آیات را به نفع خودش تفسیر می کند و آنها را کلام خدا و معصومین جا می زند . او در باب معارف اسلامی آنچنان مطالب را می پیچاند که در نظر مردم مشکل جلوه کند تا مردم نتوانند آن را مورد بررسی قرار دهند و مردم بگویند جبار تنها کسی است که روی این موضوعات مسلط است .او نیز از این قضیه نهایت سوء استفاده را می کند
اسلامی که جبار به مردم معرفی می کند در واقع اسلام نیست که یک اسلام تحریف شده است یک اسلام دروغین که تامین کننده حس قدرت طلبی وی باشد
جبار فرد زبونی است و دور او افرادی جمع می شوند که آنها نیز خوار و زبون هستند و می خواهند از کنار او حس ترس خودر را سرکوب کنند . جبار ، اسلامی را معرفی می کند که در سایه آن اراده مردم را تحت سیطره خود بیاورد
اسلام جباران اسلامی خشن است چون جبار در سایه خشونت حکومت می کند و با تئوریزه کردن خشونت کسانی که مدح او را نمی گویند را از دم تیغ بدین واسطه بگذراند . افکار عمومی برای جبار بسیار مهم است از اینرو او اسلام را به شکلی در می آورد و خود را خادم این اسلام ساخته و پرداخته خودش به مردم نشان می دهد تا بتواند افکار عمومی را در برابر اعمال خلافش منفعل کند
جبار همیشه از این هراس دارد که اسلام دروغینی که به مردم تزریق می کند اثرش را از دست بدهد .او همیشه در این هراس بسر می برد از اینرو هر جریان و اندیشه ای که ماهیت این اسلام دروغین را بر ملا کند را سرکوب می کند
اسلام جباری در واقع اسلامی برای تامین قدرت جبار است .اسلامی است که ترس او را تسکین می دهد . در جبار رنج ترس به خشم انتقام از کسانی تبدیل شده که بر ترسشان غلبه کرده اند جبار خشن است چون زبون است و ترسو پس اسلام را هم خشن جا می زند و خشن جار می زند
اسلام جباری اسلام ایجاد رعب و وحشت است. در اسلام جباری ، جبار جای خدا را در تعیین سرنوشت مردم می گیرد و سخن او می شود سخن خدا ، او می کَشد برای خودش ، اما می گوید برای خدا کشته است .او ذکاوت شخصی خودش را جای فضیلت دینی جا می زند و در واقع در اسلام جباری آنچه تبلیغ می شود ذکاوت شخصی شخص جبار است نه فضیلت دین.
در اسلام جباری ، انتقاد به جبار اصلا معنا ندارد و اصلا جبار چون جای خداست نباید به او انتقاد شود . در اسلام جباری ، جبار خودش را از هر نوع خطایی مصون می داند .
در اسلام جباری قلع و قمع آزادی به نام اسلام صورت می گیرد.
اسلام جباری ، اسلامی است گروگان گرفته شده توسط شخص جبار
در اسلام جباری جبار خودش را تافته جدا بافته از جماعت می کند ، جماعت رده بندی می شوند و کسانی که هورای اورا می کشند شهروند درجه یک محسوب می شوند و باقی خس و خاشاک و بزغاله !
اسلام جباری ، جبار را انسان معینی مافوق همه انسانها می کند و همین یعنی با باقی ابنای بشریت سر به عناد گذاشتن چون جبار اینطور می خواهد
واسلام جباری اسلامی است با پوستین وارونه
۱۸ مرداد ۱۳۹۰
o استاد ایلیا ؛ نظریه پرداز 360 دکترین بنیادی و تئوری فراگیر آموزگار بزرگ تفکر
علم تفكر زيرساخت اصلي دانايي و هوشمندي انسان است. از اين رهگذر، ميتوان آنرا به فرمول ژنتيكي دانايي تعبير كرد. بعبارتي اندازه و ويژگيهاي دانايي افراد ارتباط مستقيمي با ويژگيها و روشهاي تفكر آنها دارد. به همان اندازه كه تكنولژي، در تأمين خواستههاي انسان و تغيير كيفيت آنها نقش داشته است علم تفكر (جدا از اندازه اطلاعات) ميتواند در تحقق هوشمندي و آگاهي انسان مؤثر باشد. درواقع ميتوان گفت كه علم تفكر تكنولژي هوشمندي و روشهاي دانايي است و اين موضوع تأثيرات بسيار تعيينكننده و اساسي خود را در حل مسائل (جداي از مقوله اطلاعات) بجا ميگذارد...
از اين ديدگاه، با تحليل شخصيت معلم بزرگ، ايليا «ميم» به نتايج جالبي برميخوريم كه به نوعي ميتواند نمايانگر ابعادي از اين تكنولژي هوشمند باشد.
روشهاي سي و شش گانه تفكر يكي از شاخصترين وجوه تعليمات ذهني اوست. آموزشهايي كه ذهن انسان را مخاطب قرار ميدهد و در جهت تعالي ذهني و فكري افراد عمل ميكند. توانايي استثنايي و حيرتانگيز تفكري او خود بيانگر قابليت فوق العادهاي است كه در روشهاي سي و شش گانه تفكري وجود دارد.
روشهاي تفكر خلاق، نشانهشناسي، تفكر قرينهاي، موازي، معكوس، مفهومياب، فرمولساز و ضدفرمول، تفكر همذاتپندار، الگويي و طبيعتانديشي از جمله اين روشها ميباشد. اكثر روشهاي سي و شش گانه، براي اولين بار توسط خود او بيان گرديده است.
او بيشترين الگوهاي حل مسئله را از سيستمها و ساختارهاي طبيعت و كيهان (از اتم، مولكول و سلول گرفته تا ساختار كهكشانها و سياهچالهها) ميگيرد و هر يك از موجودات طبيعت را حاوي الگويي براي حل گروهي از مسائل انساني ميداند. روشهاي الگوسازي توصيه شده او عمدتاً مبتني بر ساختار و عملكرد موجودات طبيعي و روابط ميان آنهاست.
مفهوميابي تغييرات و استخراج معاني نشانهها و وقايع يكي از كاربرديترين روشهاي ايليا در حل مسائلي است كه ظاهراً براي آنها راه حل مجربي وجود ندارد.
او معتقد است كه مسائل گوناگون با روشهاي گوناگون قابل حلاند و نميتوان همه مسائل ذهني را به صرف آنكه ذهنياند با يك روش حل كرد. مثلاً در حوزهاي مانند تصميمگيري او از روشهاي تصميمبيني، تصميمسازي، تصميمداري، تصميميابي، تصميمشكني و تصميمزايي سخن ميگويد و روش تصميم«گيري» را براي همه انواع تصميم و انتخاب كاملاً نارسا و ناكافي ميداند.
او با دورانديشي خود به زمانها و فواصل بسيار دور از مسئله ميرود و احتمالات و امكاناتي را موردنظر و تدبير قرار ميدهد كه در حالت معمولي غالباً انسان تنها به قسمتي از آن امكانات ممكن است توجه داشته باشد. نگاه او به گذشته و استخراج درسهايي متناسب با مسائل موجود، چنان است كه انگار گذشته حجم متراكم و در دسترسي از فرمولها و روشهاي حل مسئله است.
هوشياري او نسبت به وضعيت موجود و زمان حال به قدري زياد است كه به نظر ميرسد او به وضع موجود از نظر آگاهي كاملاً محيط بوده و كاملاً از بالا به مسائل نگاه ميكند. كاملانديشي و درونبيني وقايع از نكات شاخص شيوه تفكري ايلياست.
خلاقيت و آفرينندگي در ارائه روشها و راهها و پاسخهاي بديع و استثنايي، ايليا را به متفكري خلاق و تمام عيّار بدل ساخته است...
از ديدگاه يارانش، جواب او به مسائل گوناگون زندگي بشر كامل و همه جانبه است. آموزشهاي او ابعاد متعددي دارد بطوري كه در زمينههاي مختلف زندگي قابل تعميم است و ميتوان از تفسير آنها در شرايط مختلف به راهحلها رسيد. او از همه زاويهها به مسائل نگاه ميكند و نگاهش به گونهاي است كه انگار از بالا همه چيز را ميبيند. ممكن است بيشتر انسانها حتي در يك روش درست تفكر دچار مشكل شوند اما او بر روشهاي گوناگون و مختلف تفكر احاطه دارد و حتي با مشهورترين متفكران به هيچ وجه قابل مقايسه نيست. او به يك موضوع از همه زواياي ممكن نگاه ميكند. تغييرات و نشانهها را به شكلي تفسير ميكند كه انگار در حال خواندن متن يك كتاب است و به صداها طوري گوش ميدهد كه انگار معني پنهان در آنها را ميشنود. نگاهش به چيزها طوري است كه به نظر ميرسد متوجه درون چيزها است. او به نشانهها توجه خاصي دارد و تغييرات (تغييرات اوضاع) را به دقت معني ميكند، طوري كه بين اين نشانهها و اتفاقاتي كه بعداً ميافتد يا در زمان فعلي وجود دارد ولي پوشيده است، رابطه عميقي برقرار ميكند. همچنين براي قبول كردن بيشتر چيزها به نشانهها توجه ميكند و بدون وجود نشانهها چيزي را قبول نميكند.
يكي از مهمترين تئوريهايي كه ايليا مطرح كرده است دكترين هماهنگي است. موضوع بسيار پيچيده و پردامنهاي كه به سادگي بيان شده است. از نظر او هماهنگي، كليد توفيق است و اين توفيق، در همه امور تعميمپذير است. به عبارتي توفيق يك نظام سياسي، ديني، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، بيش از هر چيز، به اندازه هماهنگي آن با شرايط و مخاطبان وابسته است. از اين نظر روشهاي پيشنهادي او، اساساً روشهايي غير مطلقگرا و ديناميك ميباشد. در بعضي از جلسات پرسش و پاسخ و جلسات تفكر گروهي او بطرز غير قابل رقابت و غير قابل مقايسهاي با ديگران، به سؤالات پاسخ داده است و توانايي او در پاسخگويي به سؤالات به هيچ وجه شباهتي با افراد حاضر نداشته است...
به نظر ميرسد كه او يكي از بزرگترين پديدههاي شعوري قرن حاضر باشد. اين موضوع كاملاً قابل اثبات و امتحان است.
۱۱ مرداد ۱۳۹۰
اطلاعیه دفتر روابط عمومی انجمن متفکران و محققان
با سلام
در پی انتشار خبر دستگیری استاد ایلیا (رهبر جمعیت اِل یاسین و مسوول انجمن متفکران و محققان ایران ) خانم دکتر کی نژاد، سخنگوی جمعیت در انگلستان درباره ی صحَت این خبراعلام کرد که خبر درست است و استاد ایلیا به همراه تعدادی از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران دستگیر شده اند اما ساعاتی بعد از بازداشت کلیه ی دستگیرشدگان آزاد شده اند.
همچنین بعضی از شاگردان استاد هم که پنج شنبه 30/4/90 در تهران دستگیر شده بودند در روز شنبه 1/5/90 از بازداشتگاه آزاد شده اند بنابراین درحال حاضر هیچ یک از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران در زندان یا بازداشت به سر نمی برند.
لازم به ذکر است که خبرفوق توسط افراد زیرنیز تایید شد. خانم میترا صالح زاده (سردبیر نشریه علوم باطنی وازاعضای انجمن)- خانم سارا یوسف پور(سردبیر نشریه ی اخبار و افکار و از اعضای انجمن) – خانم مهندس شیرین زندی (سردبیر نشریه ی هنرهای زیستن واز اعضای انجمن)- آقای مهندس محمد اصغری نیا (مدیر مسوول نشریه حرکت دهندگان و از اعضای انجمن)- همچنین آقای مهندس حمید همتی، مهندس حسن سلطانعلی، مهندس آرین پناه پور ومهندس شهروز جمیلی (از مدرسان انجمن)
قابل توضیح است که دستگیری استاد ایلیا به همراه تعدادی از اعضای انجمن متفکران و محققان ایران (در جنگل نور) همزمان با دستگیری روز پنج شنبه نبوده و قبل از آن رخ داده است.
2/5/1390 روابط عمومی انجمن متفکران ومحققان